هدیه زهراهدیه زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

عزیز دل مامان وبابا

زیارت شاه چراغ

                                           توی هفت ماهگی گلکم سفری داشتیم به شیراز هرچند هوا خیلی گرم بود ودوست نداشتم عزیز دلم اذیت بشه ولی از طرفی هم دوست داشتم اونو یه سر به زیارت شاه چراغ ببرم.گل مامان حسابی چسیبده بود به ضریح و زیارت میکرد. عزیزم هرچند توی ماشین حسابی خوابید اما خیلی خسته شدو شبش از خستگی برا خوردن شیر هم بیدار نمیشد. ...
30 خرداد 1392

شروع 7ماهگی گلکم+غذای کمکی و نمایان شدن اولین دندان

دختر گل مامان  نفسم وعزیز دلم امروز١٩٠روزه است و همین امروز نیش زدن اولین دندونشو متوجه شدم. چقد ذوق کردم واونو غرق در بوسه کردم. گلکم این روزا از بس خارش دندون داشت هر وقت بغلش میکردم سرو صورتشو محکم به صورت و گردن مامان می مالید. گاهی وقت ها هم ازبس دستاشو محکم به صورتش میکشید صورتشو زخمی می کرد تا اینکه بالاخره این دندونه خودشو نشون داد!!                                              &n...
14 خرداد 1392

پایان6ماهگی و عکس ها

                                                                                                              ...
4 خرداد 1392

خدایا شکر میکنمت

من این روزها روزی صدبار عاشق میشوم شیداومجنون میشوم. روزی صد بار بی آنکه می بنوشم مست میشوم. روزی صد بار بدون بال برواز میکنم.به آسمان میروم و چون دلم را در زمین جا گذاشته ام دو بار ه بر میگردم. من میدانستم داشتن فرزند عزیز است اما نمیدانستم اینقدر شیرین است که روزی صد بار تورابه آسمان ها و نزدیک فرشته ها میبرد و باز میگرداند. خدایا شکر میکنمت به فاصله ی زمین تا آسمان هفتم ات صدایم رسید!!!!!!!!!! بخواب آرام   ای عشقم که من بیدار بیدارم فراقت تا سحر هردم کند بیمار بیمارم بخواب ارام جان من   کنارت بودم و هستم بخواب آرام   من امشب چو هر شب سخت هش...
21 ارديبهشت 1392

سوراخ کردن گوش

یک ماه هست که قصد دارم برم گوش گلمو سوراخ کنم اما همش امروز و فردامیکنم تا اینکه بالاخره با شروع  ٦ماهگی هدیه جان رو بردم بیش دکتر غیبی تا گوشش رو سوراخ کنه. به اندازه ی یه آمبول زدن دردش اومد و یه٢دقیقه ای گریه کرد وبعدش هم آروم شد. ...
11 ارديبهشت 1392

150 روزگی هدیه و شیطنت ها

هدیه زهرایی5ماهگیش تموم شد و وارد 6ماهگی شده.خوشکلکم هم خیلی کنجکاو شده و هم خیلی شیطون بلا. وخیلی هم چیزای جدیدی یاد گرفته. عزیزم اسباب بازی هاشو خیلی دوست داره و ساعتی باهاش بازی میکنه همینطور در روز ساعتی رو به تماشای تلوزیون میشینه و سخت به تغییر رنگش و صداهای تلوزیون دقت میکنه.شیطون بلا حتی موقعی که در گیر بازی باشه اگه من شروع به نماز خوندن بکنم . بازی رو رها میکنه و خیلی آروم به نماز خوندنم زل میزنه. دیگه دوست نداره برا مدت طولانی رو زمین بخوابه یا غر میزنه که منو بغل کنید ویا خودش شروع میکنه به غلت زدن گاهی اوقات کل هال رو با غلت زدن طی میکنه. گاهی اوقات حتی اجازه نمیده ...
11 ارديبهشت 1392

دیگه بزرگ شدی گلم

عزیز دلم از بعد از عید بهتر شده و کمتر غریبی میکنه. و وقتی کسی غیر از مامان و با با صداش میزنه به زور هم که شده یه خنده براش میزنه. گل خوشکلم وزن گیریش خوب بوده و همین طور افزایش قد و دور سرش. بیشتر او قات یا مشغول خوردن دستاش هست یا داره تلاش میکنه باشو به دهنش برسونه و بکنه تو دهنش                                                   ...
10 ارديبهشت 1392

سفر بندر وواکسن 4ماهگی

عزیز دلم برا اولین بار و اولین سفر توی تعطیلات اولین عیدش  به بندر عباس رفت .٤روز خونه ی عمو علی بودیم ١روزشو رفتیم قشم و کلی توی باساژ ها دور زدیم.شبهاتا دیر وقت کنار ساحل بودیم و هدیه زهرا هم تو بغل بابا جونش و لای بتو اونقدر توی ابها قدم میزد تا وقتی که خوابش میبرد.عکست برا موقعی هست که شناور سوار بودیم و میرفتیم قشم. توی شناور سخت مشغول دیدن برنامه ی ماهواره بودی.  وقتی خواستیم بر گردیم عمو علی هم همراهمون اومد .بین راه تو باغهای رستاق اطراق داشتیم واین عکس .....                     &nb...
21 فروردين 1392

سیزده بدر

من صورتی-لباسم صورتی-بلنگ صورتی هم صورتی -بستونکم هم صورتی تو اولین سیزده بدرم زیر درخت های لیمو کلون تو سایه آفتاب چه حالی میده ه ه ه ه ه ه ه............... ...
21 فروردين 1392