شیطنت های هدیه
شیطنت های عزیزکم هم داره شروع میشه موقع شیر خوردن یادایم دست وبا میزنه یا با دستش به من
میزنه یا هم دو دستی محکم به من میچسبه.چشماش هم به این طرف و آن طرف میچرخونه.اگه موقع
شیر خوردن یکی بشت سر هم صداش بزنه هوم...هوم...ولوم لوم میکنه که کسی با من کار نداشته
باشهههههههه!!! من میخام شیرمو بخورم م م مم......یه جوری هم میخوره که انگار صد ساله شیر
نخورده. وقتی هم خورد وسیر شد یه لبخند ملیح میزنه و سرجاش آروم میگیره و از تلاطم می افته. عمرا
هم اگه سیر نشده باشه بستانکشو بگیره.خیلی وقت ها دوست داره به بشت روی باهام بخوابه و من به کمرش دست
بکشم. تازگی ها به بشت میخوابونمش روی بالشش وخودش خودشو نگه میداره وگردنشو این طرف و آن طرف
میچرخونه. البته تا٢دقیقه بیشتر دوام نمیاره.
وقتی با باباش هست دهانشو تا آخر باز میکنه و شروع میکنه به خندیدن!